بهار سوگوار نه لب گشایدم از گل نه دل کشد به نبید شجریان

نه لب گشایدم از گل، نه دل کشد به نبید
چه بی‌نشاط بهاری که بی‌رخِ تو رسید!

نشانِ داغِ دلِ ماست لاله‌ای که شکفت
به سوگواریِ زلفِ تو این بنفشه دمید

بیا که خاکِ رهت لاله‌زار خواهد شد
ز بس که خونِ دل از چشمِ انتظار چکید

به یادِ زلفِ نگونسارِ شاهدان چمن
ببین در آینه‌ی جویبار گریه‌ی بید

به دورِ ما که همه خونِ دل به ساغرهاست
ز چشمِ ساقیِ غمگین که بوسه خواهد چید؟

چه جایِ من که درین روزگارِ بی‌فریاد
از دستِ جورِ تو ناهید بر فلک نالید

ازین چراغِ تواَم چشم روشنایی نیست
که کس ز آتشِ بیداد غیرِ دود ندید

گذشت عمر و به‌دل عشوه می‌خریم هنوز
که هست در پیِ شامِ سیاه صبحِ سپید

کِراست سایه درین فتنه‌ها امیدِ امان؟
شد آن زمان که دلی بود در امانِ امید

صفای آینه‌ی خواجه بین کزین دَمِ سرد
نشد مکدّر و بر آهِ عاشقان بخشید

هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)، یادگار خون سرو، تهران، فروردین ۱۳۵۴

آواز و کمانچه نه لب گشایدم از گل از محمدرضا شجریان در آواز دشتی از آلبوم راز دل با آهنگسازی و تنظیم فرامرز پایور

ساز و آواز نه لب گشایدم از گل از محمدرضا شجریان در آواز بیات زند (بیات ترک) از آلبوم به یاد عارف (چاووش ۱) با آهنگسازی و تنظیم محمدرضا لطفی


پی‌نوشت: سایه این شعر را با عنایت به غزل حافظ با این مطلع سروده است:
رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
وظیفه گر برسد، مصرفش گُل است و نَبید

هوشنگ ابتهاج

محمدرضا شجریان

آهنگ

۱۳۸۶/۰۱/۰۳