چرا ادبیات مهم است تاثیر ادبیات در جامعه فایده اهمیت ادبیات بر زندگی

چرا ادبیات مهم است تاثیر ادبیات در جامعه فایده اهمیت ادبیات بر زندگی

ادبیات یکی از اساسی‌ترین و ضروری‌ترین فعالیت‌های ذهن است، فعالیتی بی‌بدیل برای شکل‌گیری شهروندان در جامعه‌ی دموکراتیک مدرن، جامعه‌ای مرکب از افراد آزاد. مردان و زنان همه‌ی ملت‌ها در هر کجا که هستند در اصل برابرند و تنها بی‌عدالتی است که در میان آنان بذر تبعیض و ترس و استعمار می‌پراکند.

ادبیات برای آنان که به آنچه دارند خرسندند، برای آنان که از زندگی بدان گونه که هست راضی هستند، چیزی ندارد که بگوید. ادبیات خوراک جان‌های ناخرسند و عاصی است، زبان رسای ناسازگاران و پناهگاه کسانی است که به آنچه دارند خرسند نیستند. انسان به ادبیات پناه می‌آورد تا ناشادمان، ناکامل نباشد. بدین‌سان ادبیاتِ خوب، ادبیات اصیل، همواره ویرانگر، تقسیم‌ناپذیر و عصیانگر است. چیزی‌ست که هستی را به چالش می‌خواند.

این دنیا بدون ادبیات، دنیای بی‌تمدن، بی‌بهره از حساسیت و ناپخته در سخن‌گفتن، جاهل و غریزی، خامکار در شور و شر عشق، این کابوسی که برای شما تصویر می‌کنم، مهم‌ترین خصلتش، سازگاری و تن دادن انسان به قدرت است. از این حیث، این دنیا دنیایی مطلقاً حیوانی است. غرایز اصلی تعیین کننده‌ی رفتار روزانه می‌شوند و ویژگی عمده‌ی این زندگی مبارزه در راه بقا، ترس از ناشناخته‌ها و ارضای نیازهای مادی است. جایی برای روح باقی نمی‌ماند. در این دنیا یکنواختی خرد کننده‌ی زندگی با ظلمت شوم بدبینی همراه خواهد شد، و با این احساس که زندگی انسانی همان است که باید باشد و همواره چنین خواهد بود، و هیچ‌کس و هیچ چیز قادر به تغییر آن نیست.

ماریو بارگاس یوسا، گزیده «چرا ادبیات؟» برگردان عبدالله کوثری

ماریو بارگاس یوسا

۱۴۰۲/۰۴/۳۱

تسلیم شدن دختر سوری در مقابل دوربین کودکان آوارگان جنگ زده

تسلیم شدن دختر سوری در مقابل دوربین کودکان آوارگان جنگ زده

هنگامیکه عکاس ترکیه‌ای عثمان ساگیرلی Osman Sagirli در دسامبر ۲۰۱۴ برای عکاسی به اردوگاه پناهندگان اطمه در نزدیکی مرز ترکیه رفته بود با دختربچه چهار ساله‌ای روبرو شد که با مادر، برادر و خواهر خود زندگی می‌کرد. علاقمند می‌شود از او عکسی بگیرد ولی دختربچه با دیدن لنز تله فوتو دوربین عکاسی فکر می‌کند که عکاس، اسلحه به سویش گرفته است و ناگهان چهره‌اش به هم می‌ریزد، ترس چشمانش و همه وجودش را فرا می‌گیرد، لب پایینش را بین دندان‌هایش می‌فشرد و به آرامی دستان خود را به نشانه تسلیم بالا می‌آورد، همانجا میخ‌کوب می‌ماند و حرفی نمی‌زند و سعی می‌کند جلوی گریه‌اش را بگیرد.

دلداری دادن به کودکی که فکر می‌کند دوربین، مسلسل است که قصد شلیک به او را دارد، چندان آسان نیست. عکس دختر چهار ساله که شکست بشریت را نشان می‌دهد به سرعت به نمادی از تلفات دهشتناک انسانی جنگ و ناکامی بشر در توقف جنگ تبدیل گشت.

به گفته ساگیرلی: «نام این دختر عدی هودیا Adi Hudea است و تنها چهار سال سن دارد. هودیا پس از کشته شدن پدرش در بمباران حماة به همراه مادر و سه خواهر و برادرش به اردوگاه پناهندگان اطمه در مرز سوریه/ترکیه گریخته‌اند. خانه آنها در شهر حَماة در ۱۵۰ کیلومتری اردوگاه پناهندگان قرار دارد که شهرشان در نبردهای بین ارتش سوریه و مخالفان سوری در دسامبر ۲۰۱۲ بمباران و ویران شد».

ساگیرلی در ادامه گفت: «من از یک لنز تله فوتو استفاده می‌کردم ولی هودیا فکر می‌کرد که این یک اسلحه است. بعد از گرفتن عکس متوجه شدم که او ترسیده است، بنابراین به عکس نگاه کردم، و متوجه شدم که او لب‌هایش را گاز می‌گیرد و دست‌هایش را بالا می‌برد و سعی می‌کند جلوی گریه‌اش را بگیرد. از کاری که انجام داد تعجب کردم، برای اینکه بیشتر بچه‌ها با دیدن دوربین خجالتی می‌شوند، بنابراین یا فرار می‌کنند و پنهان می‌شوند یا لبخند می‌زنند».

او درباره کودکان اردوگاه پناهندگان می‌گوید: «آنچه رنج جنگ را منعکس می‌کند، چشمان کودکان خردسال است که آنچه در درونشان است را با نهایت معصومیت بیان می‌کنند. ترس و اضطراب این کودکان از جنسی متفاوت از بزرگسالان است؛ ترسی آمیخته با معصومیت و بی‌گناهی...».


کودک سوری که تسلیم دوربین شد، آهنگساز و نوازنده تار علی میسمیان

علی میسمیان

آهنگ

۱۴۰۲/۰۳/۰۵

ای شکارچی سنجاقک امروز او چقدر پرواز کرده هایکو ژاپنی چیست

ای شکارچی سنجاقک امروز او چقدر پرواز کرده هایکو ژاپنی چیست

ای شکارچی سنجاقک
امروز او
چقدر پرواز کرده بود؟

کاگانو چی‌یوجو، «نور ماه بر درختان کاج» برگردان نیکی کریمی

とんぼつり
今日はどこまで
行ったやら

かが の ちよじょ

صیادِ کوچکِ سنجاقک
به دوردست‌ها می‌پندارم
امروز رفته باشد!

کاگانو چی‌یوجو، «هایکو شعر ژاپنی از آغاز تا امروز» برگردان احمد شاملو

صیاد سنجاقک
چه دور رفته‌ای
امروز؟

کاگانو چی‌یوجو، «صد هایکوی مشهور» برگردان عسکری پاشایی

ای شکارچی سنجاقک امروز او چقدر پرواز کرده بود هایکو ژاپنی

هایکو 俳句 کوتاهترین قالب شعر ژاپنی است که از سه بند ۱۷ مورایی در الگوی ۵-۷-۵ ساخته شده است و دارای یک برش‌واژه (کیره‌جی) و فصل‌واژه (کی‌گُو) است. در وزن شعر ژاپنی، موراها شمرده می‌شوند نه هجاها. «مورا» واحدی در واج‌شناسی است که وزن هجا را تعیین می‌کند و در زبان ژاپنی به آن اوتو می‌گویند که دربرگیرنده کشش واکه، کشش همخوان (تشدید)، هجا کوتاه و n انتهای هجا است. برای نمونه واژه ژاپنی Nippon) にっぽん) از دو هجا ساخته شده (nip-pon)، ولی چهار مورا دارد (ni-p-po-n). همچنین تعداد مورا در بندهای هایکو، ایجاد موسیقی می‌کند. یعنی ژاپنی‌زبان با شنیدن بندهای پیاپی پنج مورایی و هفت مورایی احساس می‌کند که با گفتاری موزون و آهنگین روبرو است.

کیره‌جی (برش‌واژه) هماره در انتهای یکی از سه بند هایکو نمایان می‌شود و نقش وقفه و سکوت را ایفا کرده و از ساختار هایکو پشتیبانی می‌کند تا به آن اجازه دهد یک شعر مستقل باشد. کی‌گُو (فصل‌واژه) واژه‌ای در هایکو است که به فصلی از سال اشاره می‌کند و در حقیقت، فصل هایکو را نمایان می‌کند. از نظر ماتسوئو باشو طبیعت مانند استادی بزرگ است که همه حقایق را می‌شود از این استاد آموخت و مهم‌ترین درس آن گذر فصل‌ها می‌باشد. اشعار هایکو بدون قافیه هستند و وزن آن‌ها بر توالی و توزیع هجاهای تکیه‌بر و بی‌تکیه است.

کاگانو چی‌یوجو かがのちよじょ نامی‌ترین و بهترین هایکوسرای زن در تاریخ می‌باشد. او در سال ۱۷۰۳ در دوره اِدو و عصر گِنروکو در شهر ماتوشی ژاپن دیده به جهان گشود. چی‌یوجو از سنین پایین با هنر و شعر آشنا شد. او از هفت سالگی سرایش هایکو را آغاز کرد و در هفده سالگی آوازه هایکوهایش سراسر ژاپن را درنوردید. سروده‌های او اگرچه بیشتر به طبیعت می‌پردازد، اما کوشش در وحدت طبیعت با بشریت دارد. چی‌یوجو در ۱۸ سالگی ازدواج کرد اما در زمانیکه ۲۰ سال بیشتر نداشت، شوهرش بر اثر بیماری درگذشت و چند سال بعد فرزند خردسالش نیز درگذشت.

چی‌یوجو زمانیکه کودکان را در هنگام بازی مورد علاقه فرزندش یعنی شکار سنجاقک می‌بیند در سوگ فرزند از دست رفته‌اش هایکو شکارچی سنجاقک را می‌سراید که در آن اندوه مادر، زیبا و مهرآمیز بیان شده است. چی‌یوجو برای استقلال خود ارزش زیادی قائل بود و با وجود تنهایی، دوباره ازدواج نکرد. او به خانه پدری‌اش بازگشت تا از پدر و مادر سالخورده‌اش نگهداری و پرستاری کرد. چی‌یوجو در سن ۵۲ سالگی تصمیم گرفت راهبه بودایی شود او می‌گوید: «نه برای ترک دنیا، بلکه برای اینکه به قلبش بیاموزد مانند آب زلالی باشد که شب و روز در آن جاری است» راهبه شده است. او سر خود را تراشید و نام سُوئن را برای خود برگزید و در کنار راهبه‌های دیگر در معبد زندگی کرد. او در طول ۷۳ سال زندگانی خود به سرایش هایکو، خطاطی شُودو (خوشنویسی ژاپنی) و کشیدن هایگا (آمیزه‌ای از نگارگری و هایکو) پرداخت تا اینکه در سال ۱۷۷۵ دیده از جهان فرو بست. از او بیش از ۱۷۰۰ هایکو به جای مانده است.

کاگانو چی‌یوجو

هایکو

۱۴۰۱/۰۶/۳۰

خشتی آجری دیگر در دیوار پینک فلوید Another Brick in the Wall

You! You! Yes, you! Stand still, laddie!

تو! تو! آره، تو! از جات تکون نخور، پسرک!

When we grew up and went to school, There were certain teachers who would hurt the children in any way they could.

وقتی که بزرگ شدیم و به مدرسه رفتیم، معلم‌هایی بودند که همه‌جوره بچه‌ها رو اذیت می‌کردند.

By pouring their derision upon anything we did, Exposing every weakness, however carefully hidden by the kids…

هر کاری که می‌کردیم به ما سرکوفت می‌زدند، تمام ضعف‌های ما رو به رخمون می‌کشیدن، هرقدر که بچه‌ها ماهرانه ضعف‌هاشون رو پنهان می‌کردن اونا باز هم می‌فهمیدن…

What have we here, laddie? Mysterious scribblings? A secret code!? Oh… poems, no less! Poems, everybody!

این چیه، پسرک؟ خط خرچنگ قورباغه مرموز؟ یک نوشته‌‌ی رمزی!؟ آه… شعره، جالبه! شعره، بچه‌ها!

The laddie reckons himself a poet!

این پسرک به خودش جرات داده که شعر بگه!

"Money gets back, I'm all right, Jack, Keep your hands off my stack."

«پولم رو پس گرفتم، حالم خوبه، جک، دست به لوازم من نزن.»

"New car, caviar, four-star daydream, Think I'll buy me a football team."

«ماشین نو، خاویار، خیال باطل چهار ستاره، که یه تیم فوتبال برای خودم بخرم.»

Absolute rubbish, laddie! Get on with your work.

کاملاً مزخرف بود، پسرک! حواست به کار خودت باشه.

Repeat after me: "An acre is the area of a rectangle Whose length is one furlong And whose width is one chain."

بعد از من تکرار کنید: «یک جریب معادل زمینی مستطیل شکل است که طولش برابر با یک‌هشتم مایل باشد و عرضش برابر با ۱ زنجیر (۶۶ فوت) باشد.»

But in town it was well known when they got home at night, Their fat and psychopathic wives would thrash them within inches of their lives!

ولی همه مردم شهر می‌دونستن که وقتی اونا شب‌ به خونه می‌رن، زن‌های خیکی و روانیشون با مشت و لگد حسابی حالشون رو جا میارن!

🎵 🎵 🎵

We don't need no education

ما نیازی به آموزش نداریم

We don't need no thought control

ما نیازی به کنترل عقاید نداریم

No dark sarcasm in the classroom

گوشه و کنایه‌های نیشدار زدن در کلاس موقوف

Teachers leave them kids alone

معلم‌ها دست از سر بچه‌ها بردارید

Hey! Teacher! Leave them kids alone!

آهای! آقا معلم! دست از سر بچه‌ها بردار!

All in all, it's just another brick in the wall

همه این ماجرا، فقط آجر دیگه‌ای توی دیواره

🎵 🎵 🎵

Wrong, do it again!

اشتباهه، دوباره انجام بدین!

🎵 🎵 🎵

All in all, you're just another brick in the wall

و شما هم فقط آجرهای دیگه‌ای توی دیوار هستید

We don't need no education

ما نیازی به آموزش نداریم

🎵 🎵 🎵

If you don't eat your meat, you can't have any pudding!

اگه گوشتت رو نخوری، بهت پودینگ نمی‌دم!

🎵 🎵 🎵

We don't need no thought control

ما نیازی به کنترل عقاید نداریم

🎵 🎵 🎵

How can you have any pudding if you don't eat your meat!?

چطوری می‌خوای دسر پودینگ بخوری وقتی گوشتت رو نخوردی!؟

You! Yes! You behind the bike sheds! Stand still, laddie!

تو! آره! تویی که پشت نگهدارگاه دوچرخه‌هایی! از جات تکون نخور، پسرک! (نگارش صوتی)

🎵 🎵 🎵

No dark sarcasm in the classroom

گوشه و کنایه‌های نیشدار زدن در کلاس موقوف

🎵 🎵 🎵

You, yes you laddie!

تو، بله تو پسرک!

Poems, everybody! The laddie reckons himself a poet!

بچه‌ها، شعره! این پسرک به خودش جرات داده که شعر بگه!

🎵 🎵 🎵

Teachers, leave them kids alone

معلم‌ها، دست از سر بچه‌ها بردارید

Hey, teacher! Leave us kids alone!

آهای، آقا معلم! دست از سر ما بچه‌ها بردار!

All in all, you're just another brick in the wall

شما هم فقط آجرهای دیگه‌ای توی دیوار هستید

All in all, you're just another brick in the wall

شما هم فقط آجرهای دیگه‌ای توی دیوار هستید

We don't need no education

ما نیازی به آموزش نداریم

No dark sarcasm in the classroom

گوشه و کنایه‌های نیشدار زدن در کلاس موقوف

🎵 🎵 🎵

Again! "An acre is the area of a rectangle…

دوباره! «یک جریب معادل زمینی مستطیل شکل است که…


ترانه آجری دیگر در دیوار از پینک فلوید در آلبوم دیوار با آهنگسازی راجر واترز


نماهنگ بالا بخشی از فیلم دیوار پینک فلوید Pink Floyd: The Wall (1982) به کارگردانی آلن پارکر می‌باشد که برپایه آلبوم مفهومی دیوار The Wall (1979) اثر پینک فلوید ساخته شده است. پینک فلوید یکی از محبوبترین و تاثیرگذارترین گروه‌های موسیقی راک و بنیانگذار ژانر پراگرسیو راک و سایکدلیک راک است که با سروده‌های معناگرا و مفهومی آثاری جاودان و ژرف‌نگرانه از خود بجای گذاشته است.

ترانه اعتراضی «آجری دیگر در دیوار» جایگاه ویژه‌ای در جنبش‌های سیاسی و اجتماعی داشته است. در دهه ۸۰ میلادی این ترانه اعتراضی سرتاسر جهان را درنوردید و زمزمه جنبش‌های گوناگون اعتراضی گشت به گونه‌ای که در برخی کشورها مانند چین و آفریقای جنوبی آلبوم دیوار و آهنگ‌های پینک فلوید ممنوع شد. دانش‌آموزان بریتانیا این ترانه را علیه سیستم آموزشی سختگیرانه و دانش‌آموزان سیاه‌پوست آفریقای جنوبی آن را علیه آپارتاید و نژادپرستی در قیام‌های اعتراضی به شکل دسته‌جمعی می‌خواندند.

Pink Floyd

پینک فلوید

آهنگ

۱۴۰۱/۰۶/۲۹

لطفا از خواب بیدار شو سگ ناامیدانه کوشش میکند تا جفت مرده

لطفا از خواب بیدار شو سگ ناامیدانه کوشش میکند تا جفت مرده

لطفا از خواب بیدار شو: سگ ناامیدانه کوشش می‌کند تا جفت مرده خود را پس از کشته شدن توسط یک خودرو زنده کند سپس به مدت ۶ ساعت در کنار او نگهبانی می‌دهد و حاضر نمی‌شود جفتش را رها کند.

این تصاویر دلخراش که در شهر جانگجاو استان فوجیان چین گرفته شده است نشان می‌دهد سگ ماده‌ای در جاده‌ای شلوغ با خودرو برخورد و کشته شده است و یک سگ نر بر روی جسد جفت مرده خود نگهبانی می‌دهد و از او مراقبت می‌کند و می‌بوییدش بلکه از جا برخیزد؛ گویی دل او چیزی را که به چشم سر دیده بود پذیرا نمی‌شد و در نمایشی تکان‌دهنده از وفاداری با دقت جفت خود را تکان می‌دهد و سرش را می‌لیسد تا او را زنده کند. پس از اینکه نتوانست او را بیدار کند، سگ نر از رفتن خودداری می‌کند و به مدت ۶ ساعت در نزدیکی و بالای سر جفت خود می‌ماند به این امید که از جا برخیزد.

وفاداری سگ

شب‌زنده‌داری: سگ با اینکه جفتش در وسط جاده شلوغ دراز کشیده بود، از حرکت خودداری می‌کرد

وفادرای حیوانات

تکان‌دهنده: سگ نر سعی می‌کند بالای سر او را لیس بزند در حالی که سعی می کند او را زنده کند

سگ نر به طور مکرر در حال لیسیدن صورت سگ مرده و مراقب از او است در حالی که از ترافیک روبرو می‌گریخت. اما او هرگز بیش از یک فاصله کوتاه از کنارش دور نمی‌شود. وقتی او خسته می‌شد در کنارش دراز می‌کشید و ساعت ها بیدار بود. شیائو وو که در آن خیابان قصابی دارد می‌گوید: او تمام روز در کنارش ماند و تلاش می‌کرد تا او را از خواب بیدار کند و مدام او را می‌لیسید و هلش می‌داد و بسیار وی را می‌بویید و لمس می‌کرد و گاه در آغوشش می‌گرفت و گونه‌هایش تر می‌شد! این خیلی تاثیرگذار بود. شیائو گفت که پس از تصادف، سگ نر را دید که در حال دویدن است و سعی می‌کند سگ ماده را با پاهای جلویی خود بغل کند. قصاب افزود: سپس او را با سر هل داد و صورتش را لیسید. حتی اشکش را دیدم. به گفته شیائو، سگ ماده یک سگ ولگرد بود که اخیرا شروع به غذا دادن به او کرده بود. سپس یک هفته پیش سگ نر ظاهر شد. او گفت: بعد متوجه شدم که او یک جفت دارد. آنها همیشه با هم بودند بازی می‌کردند و عاشق هم بودند.

عشق سگ

سوگواری: شاهدان گفتند او فقط بدلیل اینکه از مسیر ترافیک پیش‌رویش خارج شود کنار او را ترک می‌کرد

تصادف با سگ

سوگوار: قصاب شیائو وو که در آن خیابان کار می‌کند گفت وقتی سگ خسته می‌شد به سادگی دراز می‌کشید اما از کنارش جدا نمی‌شد.

نوازش سگ

جانگداز: سگ نر به نوازش ماده مرده ادامه می‌دهد حتی زمانی که بدن او گویا به کنار جاده منتقل شده است.

منبع:

http://www.dailymail.co.uk/news/article-2250461/please-wake-dog-desperately-tries-revive-dead-mate-killed-car--stands-guard-six-hours.html

۱۳۹۱/۱۰/۱۴

همه مداد رنگیها مشغول بودند به جز مداد سفید به هیچ دردی

همه مدادرنگی‌ها مشغول بودند به جز مداد سفید هیچ کس به او کار نمی‌داد همه می‌گفتند: تو به هیچ دردی نمیخوری. یک شب که مدادرنگی‌ها توی سیاهی کاغذ گم شده بودند مداد سفید تا صبح کار کرد ماه کشید مهتاب کشید و آنقدر ستاره کشید که کوچک و کوچکتر شد صبح توی جعبه مداد رنگی جای خالی او با هیچ رنگی پر نشد...

۱۳۹۱/۰۴/۰۷

مردان واقعی تهاجم سراسری عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ نیروهای مسلح

مردان واقعی تهاجم سراسری عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ نیروهای مسلح

تهاجم سراسری عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ و اشغال بخشی از خاک مقدس میهن، با مقاومت ملت بزرگ ایران مواجه شد و سرانجام پس از مدت کوتاهی، در سراسر جبهه‌ها متوقف گردیده و در لاک دفاعی فرو رفت.
رویای شیرین فتح خوزستان، رسیدن هفت روزه به تهران و سرانجام سقوط ایران، به تلخکامی حاکمان بغداد و ابر قدرت‌های پشتیبانی وی تبدیل گردید. مدتی نگذشت که ملت ایران نیروهای مسلح خود را بازسازی و برای آزادسازی مناطق اشغالی آماده نموده و یک صدا و یکپارچه فریاد زدند:
همه سر به سرتن به کشتن دهی
از آن به که کشور به دشمن دهیم


۳۱ شهریور سالروز آغاز جنگی خونین ...

۱۳۹۰/۰۶/۳۱

رتبه های اول کشور ایران در کتاب گینس و جهان

آیا می‌دانید ایران در چه زمینه‌هایی در جهان مقام نخست را دارد؟
رتبه‌های نخست کشور ایران در کتاب گینس:
۱- کهن‌ترین کشور دنیا (تمدن هَلتَمتی که آشوری‌ها به آن ایلام می‌گفتند و در ۳۲۰۰ سال پیش از میلاد مسیح تاسیس شده است)
۲- کهن‌ترین امپراتوری جهان (هخامنشیان نخستین ابرقدرت تاریخ بودند و در اوج قدرت بر ۴۴% کل جمیعت جهان حکومت می‌کردند که این بالاترین درصد جمیعت تحت یک دولت در تاریخ هم هست)
۳- قدیمی‌ترین منبع مصنوعی یا ساختگی آبی جهان با قدمت ۲۷۰۰ سال (کاریز گناباد یا قنات قصبه شهر گناباد هنوز هم آب ۴۰۰۰۰ نفر را فراهم می‌کند)
۴- بزرگترین مجموعه جواهرات در جهان (جوهرات شاهی ایران در موزه بانک مرکزی ایران بزرگترین گنجینه جوهرات جهان است)
۵- بزرگترین منابع طبیعی روی در جهان
۶- بزرگترین منابع انرژی هیدروکربن (گاز و نفت با هم، با ارزش ۱۴۰۰۰ میلیارد دلار بر حسب قیمت جهانی ۷۵ دلار هر بشکه نفت)
۷- بالاترین تناسب ذخایر به تولید برای نفت در جهان (با میزان تولید کنونی ایران معادل ۸۹ سال ذخایر نفتی دارد)
۸- بالاترین میزان وابستگی به انرژی (بیشترین اتلاف انرژی در جهان)
۹- دقیق‌ترین تقویم دنیا (تقویم جلالی، گاهشماری جلالی توسط عده‌ای از ریاضی‌دانان ایرانی از جمله حکیم عمر خیام، ابوحاتم مظفر اسفزاری، ابوالعباس لوکری، محمد بن احمد معموری، میمون بن نجیب واسطی، ابن کوشک بیهقی مباهی و در رأس آنان ابوالفتح عبدالرحمان منصور خازنی در ۳ رمضان ۴۷۱ هجری قمری تدوین شد. کار تدوین این تقویم در دوره جلال‌الدین ملکشاه سلجوقی با فرمان خواجه نظام‌الملک و محل رصد آن شهرهای اصفهان، ری و نیشابور ذکر شده‌است.)
۱۰- بیشترین فرار مغزها
۱۱- بزرگترین تولید کننده فیروزه
۱۲- بالاترین میزان تشعشات زمینی، با شدت سالانه ۲۶۰ میلی‌سیورت در رامسر (یک عکس رادیوگرام سینه ۰٫۰۵ میلی سیورت می‌باشد، میدان‌های اطراف چرنوبیل ۲۵ میلی‌سیورت بودند)
۱۳- بیشترین تعداد زمین لرزه‌های بزرگ (بالای ۵٫۵ ریشتر)
۱۴- بیشترین تولید خانواده توت
۱۵- بیشترین مصرف تریاک و هرویین
۱۶- بیشترین تعداد تغییر پایتخت در طول تاریخ (تهران سی و دومین پایتخت ایران است)
۱۷- بیشترین تلفات انسانی در سرما و کولاک برفی (۴۰۰۰ نفر در کولاک سال ۱۳۵۰ کشته شدند، میزان بارش برف ۸ متر در ۵ روز)
۱۸- میزبان بزرگترین جمیعت مهاجر جهان (اکثرا عراقی و افغانی)
۱۹- بزرگترین وارد کننده گندم
۲۰- بیشترین تولید زعفران (۸۰% کل تولید جهانی)
۲۱- بزرگترین تولید کننده و صادر کننده فرش‌های دست بافت (۷۵% کل تولید جهانی)
۲۲- بیشترین شتاب پیشرفت تولید علم و تکنولوژی در جهان (۳۴۰۰۰۰% رشد در طول ۳۷ سال ۱۳۴۹-۱۳۸۷، شتاب رشدی یازده برابر متوسط جهان در سال ۱۳۸۸, رشد سالانه کنونی ۲۵٫۷%)
۲۳- بزرگترین سیستم بانکی اسلامی (کل سرمایه ۲۳۶ میلیارد دلار)
۲۴- بیشترین تولید زرشک
۲۵- بیشترین تولید میوه آلویی (از قبیل شفت وگیلاس وغیره )
۲۶- بیشترین تولید پسته
۲۷- ارزانترین پایتخت جهان (طبق تحقیق شبکه خبری سی‌ان‌ان تهران ارزانترین پایتخت جهان است)
۲۸- بزرگترین فوران چاه نفت در تاریخ (نشت چاه نفتی قم در سال ۱۳۳۵ سه ماه ادمه داشت با فوران روزی ۱۲۵۰۰۰ بشکه نفت، ارتفاع فوران ۵۲ متر، مقایسه با نشت نفتی خلیج مکزیک با خروج سه ماه ۵۳۰۰۰ بشکه در روز)
۲۹- بالاترین آلودگی دیوکسید گوگرد در هوای شهری
۳۰- بیشترین تولید خاویار
۳۱- بیشترین نسبت زن به مرد در مدارس و دانشگاه‌ها (۱٫۲۳ زن در مقابل هر مرد)
۳۲- بالاترین دمای ثبت شده روی سطح زمین (۷۰٫۷ درجه سانتیگرد در کویر لوت)
۳۳- بیشترین تعداد تلفات در جنگ شیمیایی (۱۰۰۰۰۰ کشته و ۱۰۰۰۰۰ زخمی در جنگ با صدام، ایران همچنین دومین رتبه تلفات تاریخ را بر اثر سلاح‌های کشتار دست جمعی بعد از ژاپن دارد)
۳۴- بیشترین تعداد و تناسب شیعه‌گان در جهان (۸۹% جمیعت ایران)
۳۵- بالاترین رشد مصرف گاز طبیعی
۳۶- بیشترین رشد تعداد خودروهای گازسوز

۱۳۹۰/۰۶/۰۹

زمانه ما - علم بهتر است یا ثروت روزگاریست که شیطان فریاد میزند

علم بهتر است یا ثروت؟ باور کن هیچکدام! فقط ذره‌ای معرفت.

امروز هوا گرفته، دل‌‌ها سرد است گلواژه‌ی نابِ شعرِ شاعر درد است در خانه‌ی خالی‌ از رضایت سر کن چون کوچه پر از رهگذره نامرد است.

دوباره سیب بچین حوا! من خسته‌ام... بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند روزگاریست که شیطان فریاد می‌زند: «آدمی پیدا کنید، سجده خواهم کرد...!»

صبر کن سهراب! گفته بودی قایقی خواهی ساخت قایقت جا دارد؟ من هم از همهمه اهل زمین دلگیرم....

نهنگی برای خودکشی به ساحل زد... کمی آنطرف‌تر... انسانی به دریا

گذشت آنوقت‌هایی که مردم همدیگر را دور می‌زدند، حالا از روی هم رد می‌شوند.

مهربانیم را چنان گریاندند که بوی نا گرفت... نامهربان شدم.

بازی با رنگ‌ها بسیار زیبا و آرامش بخش است، به شرطی که از آن برای رنگ کردن همدیگر استفاده نکنیم.

از دردهای کوچک است که آدم می‌نالد وقتی ضربه سهمگین باشد، لال می‌شوی…

هر روز تکراریست… صبح هم ماجرای ساده ایست، گنجشک‌ها بیخودی شلوغش می‌کنند!

این روزها حتی گرگ‌ها هم به دنبال گوسفندا نیستن بلکه میان به ساز چوپان گوش میدن و به حال انسان‌ها گریه میکنند!!!

کافیست تا جواب سلامی را بدهی؛ تا ببینی چگونه دندان‌ها برای تنت تیز می‌شود... ایرانِ امروز من، گربه نیست؛ گرگ است

تازگی‌ها آدم‌ها، آدم می‌درند و گرگ‌های بیچاره بیکار شده‌اند...

نه تلخم، نه شیرین، مزه‌ی بی‌تفاوتی می‌دهم این روزا، جنس حالم زیاد مرغوب نیست.

در دنیایی که همه یا گوسفندند یا گرگ، ترجیح می‌دهم چوپان باشم، همدیگر را بدرید من نی می‌زنم.

این روزها...
همه ادعا دارن طعم خیانت را چشیده‌اند...
همه ادعا دارن که بدی را به چشم دیده‌اند...
همه ادعا دارن که تنهایی را کشیده‌اند...
پس کیست که این دنیا را به گند کشیده است؟!
شاید منم!!!

۱۳۸۷/۰۷/۰۱

عصریست که اندیشه ها فلج وفاداران تنها حسین وارث آدم علی شریعتی

عصریست که اندیشه ها فلج است وفاداران تنها هستن حسین وارث آدم علی شریعتی

عصری است که اندیشه‌ها فلج است. شخصیت‌ها فروخته شده‌اند، وفاداران تنها هستند، پارسایان گوشه گیرند، جوانان یا مایوس یا فروخته شده، یا منحرف، و گذشتگان و بزرگان گذشته یا شهید شده، یا خاموش و خفته شده، و یا فروخته شده‌اند، و عصری است که دیگر در میان توده، هیچ آوایی و ندایی بلند نیست: قلم‌ها را شکسته‌اند، زبان‌ها را بریده‌اند، لب‌ها را دوخته‌اند و همه‌ی پایگاه‌های حقیقت را بر سر وفادارانش ویران کرده‌اند.

علی شریعتی، حسین وارث آدم، برگه ۱۷۸

علی شریعتی

۱۳۸۵/۰۶/۰۷

جاذبه های زن در اخلاق اندیشه خردورزی دانش درک و تواناییهای او است

جاذبه های زن در اخلاق اندیشه خردورزی دانش درک و تواناییهای او است جذابیت زن

جاذبه‌های زن در اخلاق، اندیشه، دانش، درک، مهربانی، خردورزی و توانایی‌‌های او است؛ نه در سایز، وزن، شکل اندام، سن، چهره و عمل‌های زیبایی.
اکثر زن‌ها نمی‌دانند که آن‌ها خیلی بیشتر از آنکه فکر می‌کنند زیبا هستند و نمی‌دانند که خود و درون آن‌ها خیلی مهمتر از چهره، اندام، سایز، آرایش و ظاهر آن‌هاست.

کشش جنسی زن جاذبه جنسی زن جذابیت جنسی زن آرایش زنانه قالب بدنی زن اندام زن زیبا

۱۳۸۵/۰۵/۰۳