اهمیت مطالعه تاریخ رشد عقلانی جوامع جایگاه زن در تمدن ایلام ناپیراسو
رشدِ عقلانیِ جوامعِ بشری، بیشتر از آنکه به ارتقای طبّ و فیزیک و شیمی در آن کشورها وابسته باشد به میزان فهمی که از تاریخ دارند وابسته است. تاریخ، پیچیدهترین دانشِ بشری است. از فیزیک، از شیمی، از ریاضیات و نجوم بسی پیچیدهتر و دشوارتر است. ما [به اشتباه] تصور میکنیم مورخ کسی است که ناسخالتواریخ را حفظ کرده و میداند که در چه سالی فلان جنگ روی داده است و چند نفر در آن جنگ کشته شدهاند و نام آن کشتگان چیست.
محمدرضا شفیعی کدکنی (م. سرشک)، درویش ستیهنده: از میراث عرفانی شیخ جام، برگه ۱۰۵
تندیس ناپیرآسو بزرگترین اثر فلزی تاریخ باستان است که برای ارجداشت و بزرگداشت شهبانوی ایلامی ناپیرآسو همسر اونتاش ناپیریشا پادشاه ایلام در ۱۲۵۰ سال پیش از میلاد در شوش ساخته شده و بیانگر ارزش و منزلت زن در تمدن ایلام باستان است. این تندیس از مِفرَغ توپُر با لایهای از طلا و نقره ساخته شده که ۱۳۰ سانتیمتر بُلندا، ۷۰ سانتیمتر پهنا و ۱۷۵۰ کیلوگرم وزن دارد. بانوی ایلامی در نهایت شکوه، وقار، احترام و فرهمندی چون نگینی خاموش در سالن موزه لووْر پاریس آرام گرفته است.
زن جایگاهی ویژه و تاثیرگذار در جامعه، حکومت، سیاست و مذهب تمدن ایلام باستان داشته است. در فرهنگ ایلامیان باستان زن قابل احترام و جادوانه بوده است و نسب خانواده و خون شاهی به واسطه او حفظ میگردید. در ساختار حکومت، مادرسالاری بر جامعه چیرگی داشته است و زنان در جنبههای گوناگون مذهبی، قضایی و اجتماعی حضور پررنگتر و همراه با عاملیت داشتهاند. زنان ایلامی افزون بر اهلیت دارا شدن، اهلیت اجرای حق نیز داشتهاند و میتوانستهاند آزادانه در داراییهای خود تصرف کنند و معاملات حقوقی انجام دهند. اموال زنان مستقل از شوهران و سایر اقوام مرد به حساب میآمد و اختیار اموال در دست زنهای ایلامی باقی میمانده است. بنابراین میتوان گفت ایلامیان حق مالکیت شخصی برای زنان قائل بودهاند. همچنین تقسیم ارث در بین فرزندان دختر و پسر ایلامی به صورت برابر انجام میگرفته است.
زنان در تمدن ایلام باستان به پنج رده ایزدان، نیایشگران، شهبانوان، زنان شاغل و زنان عادی دستهبندی میشدند. ایلامیان خدایان گوناگونی را پرستش میکردند ولی ایزدان مادر (پینیکِر، کِریریشا، پارتی) که عنوان مادر خدایان را داشتند در راس خدایان پرستش میشدند. مهمترین مراسم مذهبی در ایلام، جشن «ایزدان نگهبان پایتخت» بود که به پینیکِر ایزدبانوی آفرینش، بزرگ مادر خدایان تعلق داشته است. آغاز سال ایلامی نیز جشن «مادر اعظم» در ابتدای پاییز برگزار میشد. همانا بخش مهمی از دین ایلامیان در برگیرنده گرامیداشت و ستایش مادران و زنانگی جاویدان بود. چنین الگویی در پادشاهی و حتی حقوق قضایی زنان نیز دیده میشود که نشان از مادرسالاری و ارزشمندی جایگاه زن و مادر در تمدن ایلام باستان است.
پینوشت: ایلام نامیست که کشورهای همسایه مانند سومِریان و اَکِدیان بر آنها نهادند ولی ایلامیها کشورشان را «هَتَمتی» و «هَلتَمتی» به معنی سرزمین خدا مینامیدند. در زبان پارسی باستان سرزمین ایلام را «اووْجه» و «هووجه» مینامیدند. در زبان پارتی (پهلوی اشکانی) به آن «هوژ» و در زبان پارسیگ (پهلوی ساسانی) به آن «هوز» و «خوز» میگفتند. جغرافیدانان سده چهارم ه.ق مانند ابواسحاق اصطخری در کتاب مَسالِکالمَمالِک و ابن حَوْقَل در کتاب صورَة الارض از وجود مردم خوزی زبان (که ادامه زبان ایلامی باستان بوده) در خوزستان و کوهستانهای زاگرُس خبر دادهاند. بنابراین تمدن و زبان خوزی (ایلامی) دستکم تا سده چهارم ه.ق در خوزستان و جنوب رشتهکوههای زاگرس مانند لرستان زنده و رایج بوده است ولی پس از سده چهارم ه.ق زبان خوزی کمکم در زبانهای ایرانی حل و منقرض شده است.