به نو کردن ماه بر بام شدم داسی سرد پرواز کبوتر ممنوع است محاق

به نو کردن ماه بر بام شدم داسی سرد پرواز کبوتر ممنوع است محاق

به نوکردنِ ماه
بر بام شدم
با عقیق و سبزه و آینه.
داسی سرد بر آسمان گذشت
که پروازِ کبوتر ممنوع است.

صنوبرها به نجوا چیزی گفتند
و گزمِگان به هیاهو شمشیر در پرندگان نهادند.

ماه
برنیامد.

احمد شاملو (الف. بامداد)، ابراهیم در آتش، ۹ آبانِ ۱۳۵۱

روخوانی محاق از احمد شاملو در آلبوم ابراهیم در آتش با آهنگسازی مرتضی حنانه


مُحاق: سه شب آخر ماه قمری که ماه دیده نمی‌شود، تاریک ماه، پوشیده، ناپدید
نجوا: پچ‌پچ، درگوشی، زمزمه
گزمِه (گزمگان): پلیس، پاسبان، گشتی، شبگرد

احمد شاملو چامه «مُحاق» را پیشکش به غلامحسین ساعدی متخلص به «گوهرِ مُراد» کرده است. مُحاق و پنهان شدن ماه در این چامه می‌تواند نمادی از نقش بر آب شدن کوشش‌های اجتماعی و مبارزات سیاسی روشنفکران در راستای رقم زدن زمانه‌ای نو و سرشار از عدالت و آزادی باشد.

احمد شاملو

آهنگ

۱۴۰۱/۰۶/۲۷