من از عالم تو را تنها گزینم روا داری My heart Only you شکیلا

من از عالم تو را تنها گزینم
روا داری که من غمگین نشینم
دل من چون قلم اندر کف توست
ز توست ار شادمان وگر حزینم
بجز آنچ تو خواهی من چه باشم
بجز آنچ نمایی من چه بینم
گه از من خار رویانی گهی گل
گهی گل بویم و گه خار چینم
مرا تو چون چنان داری چنانم
مرا تو چون چنین خواهی چنینم
در آن خمی که دل را رنگ بخشی
چه باشم من چه باشد مهر و کینم
تو بودی اول و آخر تو باشی
تو به کن آخرم از اولینم
چو تو پنهان شوی از اهل کفرم
چو تو پیدا شوی از اهل دینم
بجز چیزی که دادی من چه دارم
چه می جویی ز جیب و آستینم
مولوی (مولانا جلالالدین محمد بلخی)، دیوان شمس، غزلیات
Only you I choose among the entire world.
Is it fair of you letting me be unhappy?
My heart is a pen in your hand.
It is all up to you to write me happy or sad.
I see only what you reveal and live as you say.
All my feelings have the color you desire to paint.
From the beginning to the end, no one but you.
Please make my future better than the past.
When you hide I change to a Godless person,
and when you appear, I find my faith.
Don't expect to find any more in me than what you give.
Don't search for hidden pockets because I've shown you that all I have is all you gave.
Rumi, Fountain of Fire, Translated by Nader Khalili
ترانه My Heart از شکیلا محسنی صداقت در آلبوم City of love