زمستان اخوان ثالث زمستان است شجریان ناظری سلامت را نمیخواهند پاسخ
سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت،
سرها در گریبانست.
کسی سر بر نَیارد کرد پاسخ گفتن و دیدارِ یاران را.
نِگَه جُز پیشِ پا را دید، نَتواند،
که ره تاریک و لغزانست.
وگر دستِ محبت سویِ کس یازی،
به اکراه آوَرَد دست از بغل بیرون؛
که سرما سختْ سوزانست.
نفس، کز گرمگاهِ سینه میآید بُرون، ابری شود تاریک.
چو دیوار ایستد در پیشِ چشمانت
نفس کاینست، پس دیگر چه داری چشم
ز چشمِ دوستانِ دور یا نزدیک؟
مسیحایِ جوانمردِ من! ای ترسایِ پیرِ پیرهنْ چرکین!
هوا بس ناجوانمردانه سردَست... آی...
دمت گرم و سرت خوش باد!
سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای!
منم من، میهمانِ هر شبت، لولیوشِ مغموم.
منم من، سنگِ تیپا خوردهی رنجور.
منم، دشنامِ پستِ آفرینش، نغمهی ناجور.
نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگِ بیرنگم.
بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم.
حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشتِ در چون موج میلرزد.
تگرگی نیست، مرگی نیست.
صدایی گر شنیدی، صحبتِ سرما و دندانست.
من امشب آمَدَستَم وام بُگذارم.
حسابت را کنارِ جام بُگذارم.
چه میگویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد؟
فریبت میدهد، بر آسمان این سرخیِ بعد از سحرگه نیست.
حریفا! گوشِ سرما برده است این، یادگار سیلیِ سردِ زمستانست.
و قندیلِ سپهرِ تنگْ میدان، مرده یا زنده،
به تابوتِ سِتَبرِ ظلمتِ نُهْ تویِ مرگ اندود، پنهانست.
حریفا! رو چراغِ باده را بِفْروز، شب با روز یکسانست.
سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت.
هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دستها پنهان،
نفسها ابر، دلها خسته و غمگین،
درختان اسکلتهای بلور آجین،
زمینْ دلمرده، سقفِ آسمانْ کوتاه،
غبار آلوده مهر و ماه،
زمستانست.
مهدی اخوان ثالث (م. امید)، زمستان، تهران دی ماه ۱۳۳۴
آواز زمستان از محمدرضا شجریان در مقام داد و بیداد از آلبوم زمستان است با آهنگسازی حسین علیزاده
آواز زمستان از شهرام ناظری در آلبوم زمستان با آهنگسازی محمدرضا درویشی
روخوانی زمستان از مهدی اخوان ثالث در آلبوم قاصدک با آهنگسازی مجید درخشانی
گریبان: یقه لباس
نَیارَد: نمیتواند
دست یازی: دست دراز کردن
مسیحا: نام و لقب حضرت مسیح
تَرْسا: مسیحی
لولیوش: مانند لولی، سرمست، جوان خوش اندام
مغموم: غمزده؛ غمناک؛ اندوهگین؛ اندوهناک
تیپا: ضربهای که با سرپنجۀ پا به چیزی بزنند؛ تُک پا؛ اردنگی.
نه از رومم: رومی نیستم، از مردم روم نیستم. اهل روم نیستم. به مناسبت سفیدی رنگ پوست و آن را شعرا مقابل زنگی آورند به مناسبت سیاهی پوست
زنگ: ولایت زنگیان . ولایت زنگبار، حبشه و زنگبار و تونس و دیگر ولایات آفریقا.
آمَدَسْتَم: آمده ام
وام بُگْزارم: قرضم را بدهم
گوش سرمابرده: گوش سرمازده، گوشی که در اثر سرما سرخ شده است
قندیل: چراغ، چراغدان، قندیل سپهر به معنای خورشید و ماه است
سپهرِ تَنْگْ میدان: آسمان ابری در زمستان که به دلیل تراکم ابرها به نظر تنگ و کوتاه میرسد بر خلاف آسمان تابستان که بلند و فراخ است
سِتَبْر: ضخیم، کلفت
نُهْ توی: نه آسمان، به باور گذشتگان هر یک از سیارات هفتگانه فلکی دارد ازین قرار: فلک قمر (ماه)، فلک عطارد (تیر)، فلک زهره (ناهید)، فلک شمس (آفتاب)، فلک مریخ (بهرام)، فلک مشتری (اورمزد)، فلک زحل (کیوان) و بالاتر از این هفت فلک، دو فلک دیگر است: فلک هشتم فلک اطلس یا ثوابت و فلک نهم فلک الافلاک.
عروس نه فلک: کنایه از افلاک است بطریق اضافه یعنی عروسی که آن نه فلک است. کنایه از آفتاب است
مرگ اندودْ: مرگ آور
بِفْروز: روشن کن
بلورآجین: سوزن سوزن شدن یخ روی تنه درخت