تا کی به تمنای وصال تو یگانه شهرام ناظری مختاباد هایده مسمط مخمس

تا کی به تمنای وصال تو یگانه شهرام ناظری مختاباد هایده مسمط مخمس

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه؟
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه

جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

رفتم به در صومعه عابد و زاهد
دیدم همه را پیش رخت، راکع و ساجد
در میکده، رهبانم و در صومعه، عابد
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد

یعنی که تو را می‌طلبم خانه به خانه

روزی که برفتند حریفان پی هر کار
زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار
من یار طلب کردم و او جلوه‌گه یار
حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار

او خانه همی جوید و من صاحب خانه

هر در که زنم، صاحب آن خانه تویی تو
هر جا که روم، پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر که جانانه تویی تو
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو

مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه

بلبل به چمن، زان گل رخسار نشان دید
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید

دیوانه منم، من که روم خانه به خانه

عاقل به قوانین خرد، راه تو پوید
دیوانه، برون از همه، آیین تو جوید
تا غنچهٔ بشکفتهٔ این باغ که بوید
هر کس به زبانی، صفت حمد تو گوید

بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه

بیچاره بهائی که دلش زار غم توست
هر چند که عاصی است، ز خیل خدم توست
امید وی از عاطفت دم به دم توست
تقصیر خیالی به امید کرم توست

یعنی که گنه را به از این نیست بهانه

شیخ بهایی

تصنیف تمنای وصال از شهرام ناظری در دستگاه شور از آلبوم کنسرت اساتید موسیقی ایران، مقدمه تصنیف ساخته ابوالحسن صبا است.

تصنیف تمنای وصال از عبدالحسین مختاباد در آلبوم تمنای وصال با آهنگسازی عبدالحسین مختاباد و تنظیم حسین فرهادپور

ترانه نشانه (تمنای وصال) از هایده (معصومه دَده‌بالا) در آلبوم خداحافظ با آهنگسازی محمد حیدری و تنظیم آندرانیک


مسمط تضمینی شیخ بهایی که با مصرع «تا کی به تمنای وصال تو یگانه» آغاز می‌شود، از پرآوازه‌ترین مخمس‌های چامه فارسی است که شیخ بهایی با تضمین غزلی از خیالی بخارایی آن را سروده است. آنچه که در خود دیوان خیالی بخارایی چاپ شده است این تعداد ابیات است:

ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
خلقی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را می‌طلبم خانه به خانه

هر کس به زبانی سخن عشق تو راند
عاشق به سرود غم و مطرب به ترانه

افسون دل افسانه عشق است دگرنه
باقی به جمالت که فسون است و فسانه

تقصیر خیالی به امید کرم توست
باری چو گنه را به از این نیست بهانه

دیوان خیالی بخارایی به تصحیح عزیز دولت‌آبادی، برگه ۲۴۰

احمد بن موسی خیالی نامور به خیالی بخارایی (بخاری) از چامه‌سرایان سده هشتم و نهم است که در بخارا دیده به جهان گشود. این غزل خیالی از بس دلنشین است گویا چامه‌سرایان پرشماری به پیشوازی و تخمیس و تضمین آن تلاش نموده‌اند. افزون بر آن به سبب همان روانی و گوارا گوهر بودن این سروده‌های خیالی و بهایی و هر چامه‌سرای دیگری که شاید سروده باشد نیایش زبان درویش‌ها و دیگران بوده و از فراوانی بازگویی و بازگفت زبان به زبان گویا آمیخته شده است. همچنین افزون بر تضمین شیخ بهایی در سده یازدهم تضمینی دیگر از این غزل بدست هلالی جغتایی استرآبادی چامه‌سرای سده نهم سروده شده است که به فرانمون (شرح) زیر می‌باشد:

ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
خلقی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را می‌طلبم خانه به خانه

هر کس به زبانی صفت مدح تو گوید
مطرب به سرود نی و بلبل به ترانه

حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار
او خانه همی جوید و من صاحب خانه

مقصود من از کعبه و بتخانه تویی، تو
مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه

چون در همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه نیم من، که روم خانه به خانه

افسون دل افسانه عشق است وگر نی
باقی به جمالت که فسون است و فسانه

تقصیر هلالی به امید کرم تست
یعنی که گنه را به ازین نیست بهانه

هلالی جغتایی، غزلیات

شیخ بهایی

شهرام ناظری

عبدالحسین مختاباد

هایده

۱۳۹۹/۰۷/۰۱

همه روز روزه رفتن همه شب نماز کردن همه ساله حج نمودن سفر

همه روز روزه رفتن همه شب نماز کردن همه ساله حج نمودن سفر

همه روز روزه رفتن، همه شب نماز کردن
همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن

ز مدینه تا به مکه، به برهنه پای رفتن
دو لب از برای لبیک، به وظیفه باز کردن

به معابد و مساجد، همه اعتکاف جستن
ز مناهی و ملاهی، همه احتراز کردن

شب جمعه‌ها نخفتن، به خدای راز گفتن
ز وجود بی‌نیازش، طلب نیاز کردن

به خدا قسم که آن‌را، ثمر آن قدر نباشد
که به روی ناامیدی در بسته باز کردن

شیخ بهایی

همه روز روزه رفتن همه شب نماز کردن

شیخ بهایی

۱۳۸۹/۱۱/۲۶